مردم منطقه در قديمالايام عقايد و اعتقادات مختلفي داشتند. مخصوصاً زنان نسبت به اين موضوع از خود بيشتر حساسيت نشان ميدادند .
در فصل بهار وقتي باران بحد كافي نمی بارید و زمينيان شامل حالرحمت خداوندی قرار نمی گرفتند ، عقیده داشتند افراد پاك و مومن به درگاه خداوند دعا بكنند وازخداوند بخواهند كه رحمت خويش را بر زمين نازل فرماید ، مردم به مسجد می رفتند و دعا میکردند .
همچنينیک علم به دست سیدی میدادند و اورا جلوتر به صحرا می فرستاندند ( من شنیدم به صورت نمادین کتک هم میزدند .) و عده ای هم به مسجد محل رفته دعا میکردند تا شاید خداوند به خاطر احترامی که سید داشته رحمتش (باران ) را به زمین نازل میکرد . همچنين بچهها يك كاسه در دستگرفته و با قاشق در حاليكه به كاسه ميزنند و در كوچهها راه ميافتند و اين شعرها را ميخوانند.
نرگس خاتون نه ايستير الله دان ياغيش ايستير
الي قولي وار اولسون بيرجه قاشوق سو ايستير
در خانه ها را ميزدند و از صاحب خانه وسايليرا که براي پخت و پز آش نذري لازم بود می گرفتند وهر كس بنابه قدرت مالي خويش در اين راه كمك ميکرد. بعد زنان در يك محله كه مناسب باشد جمع ميشدند و بساط پخت و پز را راه می انداختند و آش می پختند و به هر كس كاسهاي می دادند و از اومي خواستند كه قبل از خوردن برای بارش باران به درگاه خداوند دعا بکند .
و يا سيدی را به زير ناودان ميبرند ( آن ناودان های قدیم که در زمستان قندیلهای یخ از آنها تا زمین آویزان می شد .) تا دعا كند و ظرفي را پر از آب كرده و از ناودان به پايين بر روی سر سید می ریختند و عقیده داشتند که حتما ً باران میبارد .
بعضی از عقاید مردم که هنوز نیز کم و بیش در بین مردم اکثراً سالمندان مورد احترام است و به آن عمل میکنند :
مردم عقیده داشتند و .. كه هنگام رعدوبرق نبايد زير درخت گردو خوابيد.
و نيز نشستن در زيردرخت بيد مورد توجه عموم مردم است.
مردم اين محل به هيچ وجه از چوب درخت توت استفاده نميكنند. و اگر بنابه عللي درخت توت را قطع می کردندد معتقدبودند( الان هم در میان بعضی ها اینطور است ) كه بايد چوب آن را به مسجد و يا سيد داد. به همين علت تا دهه قبل درختان تنومند توت در حياط عدهاي زيادي از اهالي به چشم ميخورد.
عده ديگر معتقدند كه چون در قديم مردم به پرورش كرم ابريشم مشغول بودند و غذاي كرم ابريشم نيزبرگ درخت توت است ، پس با بريدن درخت توت غذاي براي كرم ابريشم يافت نميشد. به همين علتاهالي نسبت به درخت توت حساس بودند.
عقيده بر اين است زن حامله نبايد در خسوف وكسوف از اتاق بيرون بيايد و نگاه كند. در اين هنگام اگر به بیرون بیاید ونگاه بکند ، دستش را به هر كجاي شكمش كه بگذارد اثر دستش بعد از تولد بچه به صورت خال قهوه ای مایل به قرمز درقسمت بدن بچه نمايانو برای همیشه دیه می شود .
در زمان قديم اگر نوعروس نتواند در خانه بماندبهر دلیلی يا داماد نتواند نوعروس راتحمل بکند بايد هر كدام از طرفين را درمان بكنند، و روش آن این است كه فرد نامبرده را همراه با مادر وخواهر و برادر و نزديكانش در شب تاريكي به قبرستان ميبرند و بر سر قبر سيد بزرگ حمامش ميکردند تانسبت به همسرش محبت پيدا بكند.
گويند اگر مردي نسبت به اهل خانوادهاش مهربان نباشدد عاي محبت (محبت دعاسي) براي وي نوشته و آن را در خانهاش پنهان ميکردند تا فرد در جايي به جز درخانه خود قرار نگيرد.
از این نوع اعتقادات بیشمار است . بمرور مینویسم شما هم اگر کمکم کنید این آداب رسوم و اعتقادات را جمع آوری میکنیم .
نظرات شما عزیزان: